Use APKPure App
Get رمان غم روزگار old version APK for Android
رمان غم روزگار
دانلود رمان غم روزگار
قسمتی از رمان
طبق معمول سعید وارد خانه شد. اما این بار با حالتی گرفته وعصبی در واقع مدتی بود
که او با همچین حالتی برمی گشت خانه، هر بار هم که همسرش مهتاب دلیل ناراحتی
او را می پرسید: با پرخاشگری وی مواجه میشد، مهتاب که از این وضع خسته شده بود
این بار برای اینکه دلیل ناراحتی او را بداند پافشاری کرد وباز هم با پرخاشگری اش مواجه
میشود . وسعید مثل همیشه با تندی وبد اخلاقی جواب سر بالا میدهد . ولی مهتاب این
باردست بردار نبود و اصرار داشت دلیل را بداند چون مدتی است که به یه چیزهای شک
کرده بود و دوست داشت بداند جریان چیست ؟ ولی بازم موفق نشد چون بحث باجنگ
وجنجال خاتمه یافت. ان شب نیز گذشت و مهتاب هر روز بیشتر با سعید مشکل پیدا میکرد.
تا جایی که بعضی شب ها سعید به خانه، باز نمی گشت و تا روز بعد خبری از او نمی شد،
این وضع برای مهتاب دیگر قابل تحمل نبود ان روز تا بحث را با سعید شروع کرد سعید مثل
ادم های مسخ شده از جایش می پرد و روبه روی او می ایستد و می گوید همین که
هست اگر خیلی ناراحتی دیگه تحمل نداری از این وضع خسته شدی گم شو برو از
خونه ام بیرون ، منم خسته شدم خسته ام کردی بابا به خدا خسته شدم اصلا دیگه
دلم نمی خواد با هم باشیم دیگه دوست ندارم ببینمت ، اصلا ازدواج من با تو از روی
خریت بوده حالا قانع شدی ؟ مهتاب که ازحرفای او سر در نمی اورد. با تعجب حالتی
به ابروهاش داد: وپرسید: سعید معلوم هست چی داری میگی؟ اصلا تو از چی داری
حرف میزنی ؟ تو داری من و ازخونه ی خودم بیرون میکنی !؟ حالاجا به این جا رسیده
که دیگه نمی خوای من و ببینی اخر چرا ؟ مگر من چکارت کردم اصلا بخاطر چی ؟ یعنی من حق ندارم بدونم ….
Last updated on Jun 30, 2018
Minor bug fixes and improvements. Install or update to the newest version to check it out!
È necessario Android
4.1 and up
Categoria
Segnala
رمان غم روزگار
1.0 by ALI GHOLAMI
Jun 30, 2018